در سوگ ايران و علم
علي كريميمله
در جهاني كه سياستگذاران دورنگرش براي نيل به توسعه و پيشرفت، در مسابقهاي نفسگير و بيپايان، بيشترين فرصتها را براي پرورش، شناسايي، جذب و به كارگيري نخبگان علمي از اقصي نقاط عالم تدارك ميبينند و با چشماني دوربين به شكار آنان ميپردازند، در ايران عزيز ما سوگمندانه كارگزاران جذب دانشگاه شهيد بهشتي با ذرهبينهاي كدر و دوداندود ايدئولوژيك در جستوجوي موادي از بروكراسي آموزشي ناكارآمد برآمدهاند تا دانشورزي فكور و جامعهشناسي جسور به نام محمد فاضلي را از مسير تاثيرگذاري آكادميك دور دارند. اين رخداد بهتانگيز در عصر اطلاعات و دانايي، دلدادگان به فرهنگ، تمدن، هويت و موجوديت ايران را سوگوار ميكند و جويندگان دانش و بينش جامعهگرا، انديشهورزي مستقل، خردگرايي نقادانه و ايراندوستي دغدغهمند و متعهدانه را به تازيانه مجازات ميگيرد. در هنگامهاي كه جامعه ايران با فرسايش شتابنده سرمايه اجتماعي و سياسي روبهرو است و انگيزه و اميدمندي اجتماعي دانشگاهيان به ويژه دانشجويان و جوانان با چالشهايي جدي مواجه شده است و فرماليسم و كميتگرايي پژوهشي ويرانگر بر چهره علم و دانشگاه چنگ زده و فساد علمي و محافظهكاري فكري و رفتاري سايه دهشتناك خود را بر ساحت آموزش عالي چيره ساخته است، ارجگذاري به جامعهشناساني ممتاز و متمايز، پرسشگر، نقاد، جريانساز، مسالهياب و چارهپرداز همانند فاضلي كمترين انتظار از نظام تصميمگيري بود كه دريغ نه تنها چنين نشد، بلكه قطع همكاري دانشگاه با او، عزم تصميمگيرندگان را براي انسداد روزنههاي كم سوي انديشهورزي نقادانه، ترغيب محافظهكاري و تشديد روند مهاجرت به درون و برون نماياند. بيترديد گسستن پيوندهاي فاضلي با مجاري بروكراسي آموزشي، نه تعهد و انگيزه او را نسبت به تحليل آسيبشناسانه، دغدغهمندي ايراندوستانه و نقد اصلاحجويانه مسائل اجتماعي و سياسي و سياستي مانع خواهد شد و نه اثربخشي روشنگرانه او را در ساحت اجتماع و حوزه عمومي كاهش خواهد داد، ولي با قاطعيت ميتوان گفت كه توالي چنين اقدامهايي بر ساحت مراكز علمي تاثير زيانبار و جبرانناپذيري ميگذارد، زيرا با بالا رفتن هزينههاي انديشهورزي نقادانه، افقهاي پرسشگري و نظريهپردازي تيرهتر محافظهكاري، رخوت و ركود علمي كنوني پررونقتر و ارتقا و اعتلاي علوم اجتماعي و انساني دشوارتر ميشود كه مآلا ناقوس زوال و انحطاط علم و ايران بيش از اين به صدا درخواهد آمد. اينك كه ايران ما بيش از هر زمان ديگري در تاريخ خود، با چالشهاي متعدد درونزا و برونزا روبهرو است و براي برون شد از آنها به آرامش، همبستگي و عقلانيت فزاينده نيازمند است، اميد ميرود اولياي امور با بازنگري در اين رفتار و تصميم به ظاهر كوچك اما پرپيامد، احترام و التزام خويش را به ساحت علم از يكسو و بقا، پويايي و بالندگي ايران از سوي ديگر نشان دهند.